مقدمه:
با سلام خدمت همراهان عزیز. دوستان طبق روال هر هفته دوشنبه ها گفتمان اقتصادی رو پی می گیریم.
برای اطلاعات بیشتر به مقاله های قبلی مراجع کنید:
10 مقوله اساسی در توسعه اقتصادی
نحوه انجام فعالیت های اقتصادی در اقتصاد دو بخشی
دلایل اقتصادی دخالت دولت در اقتصاد چیست؟ بخش دوم
دلایل اقتصادی دخالت دولت در اقتصاد چیست؟
تله نقدینگی چیست؟
«تله نقدینگی» (Liquidity Trap) در واقع یک وضعیت اقتصادی است که در آن افراد به جای سرمایه گذاری یا خرج کردن پول، آن را احتکار میکنند.
این اتفاق زمانی رخ میدهد که نرخ بهره صفر است یا رکود اقتصادی داریم. این پدیده عموماً در اقتصادهایی با تورم پایین رخ میدهد.
هنگامی که تورم پایین است، ارزش پول بیشتر است و میل به حفظ کردن پول بالا میرود.
در این زمان مردم از خرج کردن پول هراسان هستند و ترجیح میدهند که پول را به صورت نقدی نگهداری کنند.
بنابراین حتی اگر در این زمان بانک مرکزی از سیاست پولی انبساطی استفاده کند، رونقی در اقتصاد بوجود نمیآید.
در زمان بروز تله نقدینگی، کارایی سیاستهای پولی به شدت کاهش پیدا میکند و تاثیر سیاستهای مالی بیشتر است.
در شرایط عادی، افراد بخشی از پول خود را برای خرج کردن به صورت نقدی نگهداری و با بخشی از آن اوراق قرضه خریداری میکنند.
اوراق قرضه به اندازه اسکناس، نقد به شمار نمیرود اما در عوض سود تولید میکند.
اما زمانی که نرخ بهره اوراق قرضه به صفر برسد، افراد ممکن است ترجیح دهند تمام پول خود را به صورت نقدی نزد خود داشته باشند.
مفهوم
تله نقدینگی، در واقع نشاندهنده ناتوانی بانک مرکزی در تحریک رشد اقتصادی از طریق کاهش نرخ بهره است.
هدف این است که با ارزانتر کردن هزینه قرضگرفتن و کاهشدادن جذابیت پسانداز، میل به خرجکردن افزایش پیدا کند.
این تله زمانی ایجاد میشود که تقاضای جامعه برای کالاها و خدمات آنقدر ضعیف باشد .که حتی نرخ بهره صفر هم این فعالیت اقتصادی را بوجود نیاورد.
به صورت نظری، اگر بانک نرخ بهره وام را منفی کند، می تواند تاثیر مثبتی داشته باشد.
یعنی بانک باید به افراد و کسبوکارها پول پرداخت کند تا وام بگیرند.
در عمل اما اجرا کردن این نظریه پیچیدهتر است.
اگر نرخ بهرهای که به سپرده شما در بانک تعلق میگیرد منفی باشد، شما دیگر تمایلی به نگهداری پول خود در آن بانک نخواهید داشت زیرا ارزش پول شما کم میشود.
هدف اصلی پشت منفی کردن نرخ بهره این است که شما را برانگیزاند که پوا خود را الان خرج کنید تا رونق اقتصادی بوجود بیاید.
ولی در عمل ممکن است باعث شود که شما پول خود را از حساب خارج و آن را در خانه نگهداری کنید.
بانکها اگر هیچ سپردهای نداشته باشند، قدرت خود را از دست خواهند داد. در بعضی کشورها قانون به بانک مرکزی اجازه نمیدهد که نرخ بهره را منفی کنند اما در برخی کشورها این اتفاق رخ داده است.
دلایل بوجود آمدن تله نقدینگی
بانکهای مرکزی مسئول مدیریتکردن نقدینگی در اقتصاد یک کشور هستند. و این کار را با سیاستهای مختلف انجام میدهند.
ابتداییترین ابزار آنها این است که نرخ بهره را کاهش دهند، تا افراد را تشویق به قرض گرفتن (وام گرفتن) کنند.
این امر باعث میشود که وام گرفتن دیگر دشوار نباشد و این انگیزه را در کسبوکارها و خانوادهها بوجود میاورد که وام بگیرند.
و آن مبلغ را برای سرمایهگذاری و خرجکردن استفاده کنند.
تله نقدینگی عموماً بعد از یک رکود شدید اتفاق میافتد.

مثال تله نقدینگی
برای درک بهتر مفهوم تله نقدینگی به مثالی واقعی اشاره میکنیم.
اقتصاد ژاپن در تله نقدینگی قرار دارد. نرخهای بهره در ژاپن نزدیک به صفر است و بانک مرکزی اوراق قرضه دولتی خریداری میکند.
تا اقتصاد را به حالت رونق برگرداند. اما این سیاست جوابگو نیست. افراد انتظار نرخهای اندک و قیمتهای پایین را دارند.
در نتیجه، آنها انگیزه خرید ندارند. وقتی افراد تمایلی به خرید ندارند، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش پیدا میکند.
و کسبوکارها نیز نیروی کار جدیدی استخدام نخواهند کرد. در چنین شرایطی حقوقها نیز ثابت خواهد ماند.
دولت ژاپن وعده داده است که سایر عوامل بوجود آورنده رکود اقتصادی را تغییر دهد. شغل تضمین شده برای تمامی عمر، بهرهوری را کاهش میدهد. سیستم «کیرتسو» (Keiretsu) به تولیدکنندگان قدرت انحصاری میدهد.
این قدرت انحصاری ممکن است حس رقابت را در میان شرکتها کاهش دهد و کیفیت محصولات افزایش پیدا نکند.
و همچنین نیروهای بازار آزاد و نوآوری کاهش یابد. از طرفی جمعیت ژاپن به سوی پیر شدن پیش میرود.
اما اعطای شهروندی به مهاجران جوان امکانپذیر نیست. تا زمانی که این موانع وجود دارند، ژاپن در تله نقدینگی باقی میماند.
نقدینگی در بورس
نقدینگی یا نقدشوندگی در بازار بورس یکی از فاکتورهای مهم است. هر چه قدرت نقدشوندگی سهامی بیشتر باشد.
معاملهگر میتواند سریعتر آن را بفروشد و برای فروش نیازی ندارد که قیمت سهام را کاهش دهد تا معامله برای خریدار جذابتر شود.
مقایسه جریان نقدینگی و P/E در اندازه گیری ارزش سهام
بسیاری از سرمایهگذاران باور دارند که نسبتهای جریان نقدینگی در مقایسه با نسبت P/E معیار بهتری برای سنجش ارزش یک سهام هستند زیرا میزان نقدینگی که شرکت تولید میکند.
یکی از مهمترین موارد نشاندهنده وضعیت آن است. نقدینگی اهمیت بسیار بالایی دارد زیرا ادامه فعالیتهای یک شرکت بدون وجود آن ممکن نیست. بسیاری از کسبوکارها به علت کمبود نقدینگی با شکست مواجه شدهاند.
نسبت قیمت به جریان نقدینگی
نسبت قیمت به جریان نقدینگی از تقسیم قیمت به جریان نقدینگی به ازای هر سهم بدست میآید.
بسیاری این معیار را ترجیح میدهند زیرا در محاسبه بجای درآمد خالص (همانطور که در محاسبه EPS رایج است) از جریان نقدینگی استفاده میکند.
جریان نقدینگی یک شرکت در واقع درآمد خالص آن بدون احتساب هزینه استهلاک است.
این هزینهها بیانکننده میزان نقدینگی واقعی نیستند و شرکت بیشتر از میزان نمایش داده شده توسط نمودار درآمد خالص، نقدینگی دارد.
جریان نقدینگی آزاد
جریان نقدینگی آزاد یا «جریان نقدی آزاد» (Free Cash Flow) که به اختصار «FCF» شناخته میشود.
مقدار نقدینگی تولیدشده توسط یک شرکت (با کسر جریان نقدی خروجی) است. که برای تامین مالی فعالیتهای شرکت و حفظ داراییهای سرمایهای آن استفاده میشود.
این شاخص برخلاف عایدیها و درآمد خالص، معیاری برای اندازهگیری میزان سوددهی است.
سرمایهگذاران به دانستن موجودی حساب شرکتی که سهام آن را خریداری کردهاند.
علاقمند هستند زیرا این اعداد نحوه عملکرد شرکت را به خوبی نشان میدهد. جریان نقدی نشاندهنده پول واردشده و خارجشده از حسابهای بانکی یک شرکت است.
جریان نقدی آزاد که زیرمجموعه جریان نقدی است حاوی مقدار پول باقیمانده بعد از پرداخت تمام هزینهها و مخارج سرمایهای (وجوهی که مجدداً سرمایهگذاری شده)، است.
این جریان یکی از مهمترین شاخصها در تحلیل فاندامنتال (بنیادی) است. همچنین مبلغی است که پس از کسر تمام هزینهها از درآمد کل، در اختیار سهامداران قرار میگیرد.
برگرفته از:
faradars.org