رشد و توسعه در اقتصاد به چه معناست؟

گفتمان اقتصادی

economic-growth

مقدمه :

با سلام دوستان در هفته های قبل در مورد کلید واژه های مهم اقتصادی براتون مطلب گذاشتیم.

امروز قصد دارم مفهوم رشد و توسعه رو بررسی کنم .

بیشتر بدانید:

تعریف نقدینگی در علم اقتصادی

10 مقوله اساسی در توسعه اقتصادی

نحوه انجام فعالیت های اقتصادی در اقتصاد دو بخشی

دلایل اقتصادی دخالت دولت در اقتصاد چیست؟ بخش دوم

سیاست های پولی و مالی در اقتصاد

شاخص کلان اقتصادی (تولید ناخالص داخلی)

تفاوت رشد با توسعه اقتصاد:

رشد و توسعه

دو کلمه رشد و توسعه اقتصادی معمولا با یک دیگر بکار می روند ،ولی در بحث های اقتصادی با یک دیگر تفاوت دارند.

منظور از رشد اقتصادی ،رشد تولید ملی یا در آمد ملی یک کشور است.

مثلا اگر درآمد ملی یک کشور از 50 به 55 واحد افزایش یابد ، گفته می شود که رشد اقتصادی کشور طی آن دوره 10 در صد بوده است.

فرمول

ولی توسعه اقتصادی مفهومی وسیع تر از رشد اقتصادی دارد. مایکل تودارو توسعه را جریانی چند بعدی می داند.

که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهاد های ملی و نیز تشریع رشد اقتصادی ، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است.

رشد اقتصادی مفهومی کمی دارد ولی توسعه اقتصادی مفهومی کمی و کیفی  دارد.

به عنوان مثال اگر نهاده های بیشتری بکارگیریم و محصول بیشتری تولید کنیم .رشد اقتصادی صورت گرفته است .

ولی اگر با همان بتوان از طریق تغییر در ساختار تولید ، محصول بیشتری تولید کرد ، توسعه صورت گرفته است.

اقتصاد

شکل 2

شکل بالا کارکرد ساده یک اقتصاد را نشان میدهد. یعنی نهاده ها وارد ساختار اقتصادی می شود. و محصول تولید می شود.

اگر با نهاده بیشتر و ساختار اقتصادی ثابت ، محصول بیشتری را تولید کنیم در این صورت رشد اقتصادی اتفاق افتاده است .

اگر با همان نهاده ها ولی با تغییر در ساختار اقتصادی (مثل افزایش بهروری ، آموزش و …)

محصول بیشتری تولید گردد، این تغییر به معنی توسعه اقتصادی می باشد.

به عنوان مثال با افزایش قیمت های نفت یا استخراج نفت بیشتر، در آمد ملی کشورهای نفتی افزایش می یابد.

ولی نمی توان این افزایش تولید را به معنی توسعه اقتصادی این کشورها تلقی نمود.

واژه های مختلف درباره تقسیم بندی کشور ها :

معمولا کشور های دنیا را به شکل های مختلف تقسم بندی می کنند

کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته

کشور های توسعه یافته و درحال توسعه

شمال و جنوب ، جهان اول ، جهان دوم و جهان سوم

پیشرفته و عقب مانده ، پیشرفته و عقب نگهداشته شده ، کشور های مرکز و پیرامون

هرکدام از تقسیم بندی های فوق ، مبانی مختلفی دارند، مثلا کشور های در حال توسعه ، اصطلاح محترمانه ای است.  که به جای کشور های توسعه نیافته یا عقب مانده بکار می رود.

گروهی معتقدند که کشورهای توسعه نیافته عقب نگهداشته شده اند بنابراین بجای کشورهای عقب مانده یا توسعه نیافته ،

اصطلاح عقب نگهداشته شده را بکار می برند ما در ادامه بیشتر از واژه کشورهای توسعه یافته

و در حال توسعه استفاده می کنیم.

معیار های مختلف برای تقسیم بندی کشورها:

اکنون ان سوال پیش می آید که با چه معیار یا معیارهایی کشور های مختلف را به کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ، تقسیم بندی کنیم؟

معیار های مختلفی برای این تقسیم بندی وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنیم :

1- معیار در آمد ملی سرانه:

در ابتداد معیار تقسیم بندی کشور ها ، در آمد ملی سرانه بود. به این صورت که کشورهایی که در آمد سرانه پایینی داشتند.

توسعه نیافته تلقی می شدند و کشور هایی که در آمد سرانه بالا داشتند. کشورهای پیشرفته تلقی می شدند.

این معیار ، نمی تواند، معیار کاملی باشد. به عنوان مثال کشورهای نفتی خاورمیانه مثل عربستان وکویت، ممکن است دارای در آمد سرانه ای بالاتر از بعضی کشورها ی اروپایی باشند.

ولی جزء کشور های توسعه یافته تلقی نمی شود. زیرا سطح بهداشت ، آموزش ، بیکاری ، بهروری و… در این کشور ها در استاندارد کشورهای پیشرفته نمی باشد.

از صحبت های بالا می توان نتیجه گرفت که نمی توان بایک معیار ، به طبقه بندی کشورها به توسعه نیافته توسعه یافته پرداخت ، بلکه باید مجموعه ای از عوامل رادر نظر گرفت.

2-مدل دکتر عظیمی در تقسیم بندی کشورها

دکتر عظیمی جوامع رابه سه دسته تقسیم می کند:جوامع سنتی ، مدرن و در حال گذر . جوامع در حال گذر ، جوامعی که در حال گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن می باشند.

می توان گفت که بیشتر کشورهای توسعه نیافته ، جوامع در حال گذر می باشند .

ویژگی های جامعه سنتی ، مدرن و در حال گذر در جدول ارائه شده است.

توجه به جدول نشان می دهد که کشورهای توسعه نیافته (جوامع در حال گذر) بعضی از ویژگی های جوامع سنتی را دارند .

و بعضی از ویژگی های جوامع مدرن را ، بنابراین مشکلات آنها نیز ناشی از دوگانگی در ساختار اقتصادی آنها می باشند .

مثال:

به عنوان مثال رشد زیاد جمعیت از مشکلات آنها نیز ناشی از دوگانگی در ساختار اقتصادی آنها میباشند.

به عنوان مثال رشد زیاد جمعیت از مشکلات کشورهای در حال توسعه می باشد جوامع سنتی با مشکل افزایش جمعیت روبرو نبودند.

زیرا هرچند نرخ زادو  ولد دراین کشور ها بالا است ولی نرخ مرگ و میر نیز بالا می باشد.

در جوامع مدرن نیز مشکلی به نام افزایش جمعیت مطرح نمی گردد . زیرا انقلاب پزشکی ، نرخ مرگ و میر کاهش یافته است.

و با افزایش در آمد مردم و وقوع انقلاب صنعتی ، نرخ زاد و ولد نیز کاهش یافته است. ولی در کشورهای جهان سوم یا در حال گذر ، به دلیل وقوع انقلاب پزشکی ،

نرخ مرگ و میر کاهش یافته است.ولی نرخ زاد و ولد بالا است، به عبارت دیگر بالا بودن نرخ زاد و  ولد  مربوط به جامعه سنتی است . و پایین بودن نرخ مرگ و میر که و یژگی جامعه پیشرفته است.

در این کشورها ، وجود دارد . بنابراین مشکلی به نام افزایش جمعیت در این کشورها بوجود می آید.

جدول

در مجموع می توان گفت که جوامع سنتی و مدرن در تعادل هستند ولی جوامع در حال گذر ،در عدم تعادل و بحران می باشند.

زیرا هر کدام از ویژگی هایشان مربوط به یک نوع جامعه می باشند.

برگرفته از :

از کتاب اصول اقتصادی (دکتر محسن نظری)

ادامه دارد…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + هجده =